سفارش تبلیغ
صبا ویژن
(^ بیست ****آنلاین^)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حکومت در نگاه علی (ع)

ترجمه ی نامه ی شماره ی 26

فرمان امام علی به یکی از کارگزاران خود:که او را به جمع آوری زکات فرستاده بود

کارگزارم را فرمان می دهم که:

در نهانی های ماموریتش"و پنهانی های شغلش"همواره خدا را در نظر داشته باشد.

آنجا که جز خدا حاضر و جز او ناظر و سرپرستی نیست.

و همچنین او را فرمان می دهم"به اینکه:

کاری نکند که ظاهرا"در اطاعت خدا:و باطنا"در خلاف آن باشد.

فردی که ظاهر و باطنش:و حرف وعملش:دوگانگی نداشته باشد.

مسئولیت(امانت) را خوب به جای آورده:و خدا را خالصانه پرستش کرده است.

و فرمانش می دهم که:

با مردم از سر بی تفاوتی و اکراه روبرو نشود وبه آنها دروغ نگوید.و بعلت تسلط و فرمانروایی که بر آنان دارد نسبت به آنها بی رغبتی نشان ندهد:چرا که آنان برادران دینی:و در راه احقاق حق:یاوران و کمک کنندگانند.

و اما برای تو در این زکات:حقی مسلم و مشخص است.

تنگدستان و مستضعفین بی چیز نیز:در این مال:سهیمند.

پس همانگونه که ما به پرداخت حق تو وفاداریم:تو نیز به پرداخت حقوق آنان وفا کن.

و اگر بدینگونه رفتار نکنی:در روز رستاخیز:در مقابل اکثریت خلق قرار خواهی گرفت.

و بدا به حال کسی که در پیشگاه خدا:دشمنانش بی چیزان و بیچارگان و مستضعفین و رانده شدگان و قرضداران محتاج باشند.

و کسی که مسئولیت (امانت)را بی ارزش و دست کم گیرد:و در علفزار خیانت:به چرا سرگرم شود:و نفسش را و دینش را:از پاک نکند:نسبت به خودش:بزرگترین پستی وزبونی را در دنیا روا داشته:و در آخرت نیز:از آن هم پست تر و زبون تر خواهی بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( یکشنبه 92/8/26 :: ساعت 5:42 صبح )
»» حکومت در نگاه علی (ع)

خطبه شماره/73/

شما به خوبی می دانید که من برای زمامداری از هر کس دیگر سزاوارترم:به خدا قسم من خلافت را رها می کنم بخاطر اینکه امور مسلمین سالم بماند.مادامی که در زمان خلافت دیگری به جز من به هیچکس دیگر ظلم و ستمی صورت نگیرد.در حالیکه به اجر و پاداش این اقدام از سوی خدا امیدوارم.و در حالیکه به آنچه برای شما چشمگیر و گرانبهاست تمایلی ندارم.

 

قسمتی از خطبه شماره 37

هیچکس نتوانسته است از من در حضور یا در غیابم ایرادی بیابد.

ستمدیده ی ناتوان نزد من عزیز است تا هنگامی که حق او را بگیرم و قلدر در چشمم حقیرست تا حق را از او بگیرم.

 

روش اقتصادی حکومت در نگاه علی(ع)

روزی که علی بنا به تقاضا و خواست اکثریت توده های مستضعف حاضر در مدینه خلافت را می پذیرد:و به میثاق خداوندی مبنی بر عدم سکوت عالمان در برابر سیری و ستمبارگی استثمارگران و گرسنگی مظلومان و محرومان جامعه ،جامه ء عمل می پوشاند،خود را در برابر انبوهی از مسائل بخصوص مسائل اقتصادی ناشی از بیست و پنج سال حکومت دیگران می یابد.به تعبیر خودش در شرایطی حکومت را می پذیرد که عدالت همچون ماه شب آخر به محاق می رود.

اما او کسی نیست که وجود چنین شرایط و وضعیتی را که میراث اسلاف اوست دستاویزی و بهانه ای برای گریز از مسئولیتی قرار دهد که بهر حال  بنا به خواست اکثریت توده های مستضعف بر دوش اش نهاده شده، و او هم این مسئولیت را پذیرفته است.

پس باید دست به کار شد و با وجود همه ء نارسائی ها، جامعه را در جهت آرمانهای مکتب سوق داد،و پیشتر از همه به حل مسائل اقتصادی آن پرداخت،چه دیگر با روی کار آمدن او،مسئله ء سیاسی جامعه بطور انقلابی حل شده است.اکنون باید به سراغ مسائل اقتصادی که از جمله نیازها و خواستهای اساسی توده های زحمتکش و مستضعف جامعه است رفت.

به این منظور علی دو اقدام انقلابی و مهم را سرلوحه ء برنامه ء حکومت عدل خویش قرار می دهد.و به شدت بر آن تکیه می کند:

نخست:مصادره ء انقلابی اموال غاصبان و استرداد آن به توده های مستضعف جامعه و دیگر: احیاء انقلابی سنت برابری در تقسیم بیت المال آنچنانکه در زمان پیامبر صورت می گرفت.

در رابطه با اقدام نخستین است که علی در اولین روزهای خلافت صریحا" اعلام می کند که:

به خدا قسم آناموال غصب شده را هر کجا بیابم حتما" به مردم برمی گردانم اگر چه بوسیله ء آن ازدواجی صورت گرفته باشد یا کنیزانی خریده شده باشند."

اکنون باید دید این اموالی که علی از آن یاد می کند چه اموالی است و ریشه و علت اصلی جمع آوری آنها، آنهم در لوای حکومت اسلام و در دوران 25 ساله ء فترت از کی و از کجا مایه گرفته است.و میزان این غارتها و غصب ها تا به کجاست که علی آنچنان با شدت و حدت از مصادره ء آنها سخن می گوید.

برای این منظور نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ 25 ساله ء فترت و صرفا" در رابطه با مسائل اقتصادی ضروری می نماید.چه آنچه از تاریخ اسلام بر می آید چیزی جز این نیست که در مدینه پیامبر اساس تقسیم بیت المال بر پایهء مساوات و برابری بوده است.به اضافه زندگی مهاجرین و انصار آنچنان بر مبنای ایثار به یکدیگر گره خورده بود که کسی را سودای انباشتن مال در سر نبود تا چه رسد به غصب و چپاول.

بنابر این آنچه که علی از آن یاد می کند مسائلی است که در زمینه ء اقتصادی در دوران خلفا و عمدتا" عمر و عثمان رخ داده است.

اساسا" می توان به دو جریان "شیعی و "سنی و یا بهتر بگوئیم دو نوع نگرش، در تاریخ اسلام به لحاظ " اقتصادی"، "سیاسی"اعتقادی "نگاه کرد و در این میان، سیر تحول و فراز و نشیب های هر کدام را مورد دقت نظر قرار داد.اما به لحاظ اقتصادی ما در سیر این تحول، در ابتدا با دوگرایش به "چپ و " راست مواجه می شویم.

در آغاز، گرایش به سمت راست که بطور ضعیف از عمر شروع می شود و در عثمان و معاویه به اوج خود می رسد.

و گرایش انقلابی، که در مقابل این گرایش قرار دارد و آن عبارتست از علی و فرزندانش (علویان) و شیعیانش همچون ابوذر و عمار و...

این گرایش در برابر آن جریان، بشدت موضع گرفته و سخت مقاومت می کند.

در زمان عمر مشاهده می شود که او خلاف زمان پیامبر و حتی خلاف زمان ابوبکر، افراد را در اخذ مال ،از بیت المال، ملحوظ می دارد.

آیا او با حسن نیت چنین خطایی را مرتکب شده است؟

آیا او در اجتهادش چنین اشتباهی را انجام داده است؟

و یا مطلب از این حرفها ، بسی عمیق تر است! یعنی برای حفظ موقعیت سیاسی خود، بدین کار دست زده است!

هنگامی که ما به آن بخشش ها ، آنهم به صورت فردی و جزیی بلکه بصورت یک " جریان" نگاه می کنیم، مشاهده می کنیم که این گرایش کاملا" آگاهانه صورت گرفته است.

عمر در ابتدا زمینه ء طبقاتی شدن جامعه را فراهم ساخته و این نابرابری و تبعیض را در محدوده ء کوچکی انجام می دهد، و پس از مدت کوتاهی میوه های جامعه ء اسلامی طبقاتی شده و نظام استضعاف جانشین نظام اسلامی می گردد.

راستی عمر چه کرد؟ عمر به بهانه ء اینکه منزلت و"قدر" و "شأن" افراد با هم یکسان نمی باشد و مجاهدین سابقه دار، با کسانی که پس از آنان و بعد ها اسلام آورده اند،(تازه اسلام آورده ها، جدید الاسلام ها) برابر نخواهند بود.

میان افراد تبعیض روا داشت، و به گفته ء ابویوسف-قاضی القضاهَ عهد هارون-الرشید-در کتاب مشهورش "خراج"بر هر کس بر اساس رنجی که در این راه متحمل شده بود و سابقه و گذشته اش تقسیم مال کرد و به کسانی که در جنگهای صدر اسلام شرکت کرده بودند، مقدار زیادتری سهم قرار داد، تا کسانی که در آن جنگ ها، حضور نداشته اند.".*

عمل عمر، بظاهر مقبول و شایسته بود اما در واقع پایه و اساس تبعیض را در جامعه ء اسلامی بنیان گذاشته بود، صحبت کردن از شأن"و منزلت" و "سوابق" و "شیخوخیت" افراد، آنهم در مکتب اسلام که ملاک را تقوا دانسته، و آنهم نه در حیات دنیوی که در حیات ارزشی و اخروی پاداش افراد را منظور می کند،بسیار از خواست و آرمان مکتب دور بود.

و بدین ترتیب ذره ذره جمع شد و در زمان عثمان آن اختلاف ناچیز اولیه سر به فاصله ای عظیم نهاد.یعنی کار به جایی رسید که عثمان:

اولا" در میان همه ء مردم آن روش را پیاده نکرد و صرفا" در میان نزدیکان و خویشاوندانش معمول داشت.

ثانیا"در شمارشی عظیم بیت المال مسلمین را غارت و چپاول نمود.

صاحب"الغدیر" درباره ء ثروت عثمان پس از مرگش گزارش می دهد که: هزار شتر در بذه از وی بجا ماند و در...وادی القری به ارزش 200هزار دینار طلا".

و مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد1/صفحه ء 433 می نویسد:

"در مدینه ساختمان کرد و...چشمه ها و بستان ها بیاندوخت."

و عبدالله بن عتبه می گوید:

روزی که عثمان کشته شد، اموال وی نزد خزانه دارش به  000/150 دینار طلا و یک میلیون درهم می رسید و بهای املاک او در وادی القری و حنین و دیگر جاها 100هزار دینار طلا بود و گوسفند و شتر فراوان از او برجاماند.

آری این بخشش ها در ابتدا به نام دیگران و برای امر مقدس! صورت می گرفت و پس از آن به سوی جیب شخصی خلیفه سرازیر گردید.

در اینجا بد نیست سیاهه ای از بخشش های خلیفه و گنج هایی را که به برکت او به این و آن تقدیم شده است عینا" از کتاب الغدیر نقل کنیم: اینها بخشش های بیدریغ خلیفه ء مسلمین است به اطرافیان خود:

...............................................................

دینار طلا$......000/500.............نام صاحبان...مروان.......

$.................100000........./..............ابن ابی سرح....

$...........................200000.........../...........طلحه.....

$........................2560000............./..............عبدالرحمن...

$.......................500000........../.....................یعلی بن امیه...

$............................150000........./......................زیدبن ثابت...

$......................100000............./................خود خلیفه (عثمان)..

$........200000........................................./..............خود خلیفه و...*.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( یکشنبه 92/8/26 :: ساعت 5:41 صبح )
»» سوره ی عصر پیامی به همه ی عصرها ونسلها

پیامی به شما/

 

شما!ای ملت مسلمان ایران..

 

ای خواهر و ای برادر

 

ای..شما که با شعار ((استقلال..آزادی..حکومت اسلامی))یکپارچه و یکدل..و همراه و همگام ..بپا خاستید..و با تظاهرات میلیونی خویش..در صفوف متحد و متشکل..ناگهان خواب طاغوتیان را آشفته ساختید..و بر عصر بیهودگی انسان شوریدید..و دیدگان بهت زده و چشمان منتظر ملت ها را در شرق و غرب عالم..بسوی خود گشودید..و با مشتهای گره کرده..و بانک الله اکبر..و شعارهای کوبنده ی روشنگر..و دسته دسته شهیدانی که چونان لاله های سرخ پیشاروی خویش داشتید جهانیان را در شگفتی فرو بردید و در حالیکه همگان..انگشت حیرت از این همه..بیداری و هوشیاری ناگهانی و جوش و خروش طوفانی..و فریاد های قرآنی..و موج شهادتهای آسمانی شما داشتند..و همه جا سخن از این که سرگذشت و سرنوشت این ملت بپاخاسته..با دستهای خالی..در برابر توپ ها و تانگها ..و تفنگها و مسلسل ها..و استبدادگران داخلی ..و استعمارگران خارجی چه خواهد شد..ناگهان رسانه های گروهی جهان..خبر نخستین پیروزی شما را ..در میان حیرت و شگفتی و اعجاب جهانیان..مخابره کردند و پیروزی خون بر شمشیر را اعلام داشتند.

 

ای شما!

 

که با کلمه و خون..به زندگی و عزت و شرافت و استقلال و آزادی و ایمان و عدل و دادخویش..و به مرگ و ذلت و رذالت و وابستگی و بردگی و کفر و ظلم و بیداد دشمن خویش ..شهادت دادید.اکنون شهادتی بس بزرگتر و وسیعتر و خطیرتر در برابر شما قرار دارد.هرگز مپندارید که مسولیت و رسالت شما در پی نخستین پیروزی..پایان پذیرفته است..و چه می گویم تازه مسولیت اصلی و رسالت اساسی شما آغاز شده است..مسئولیت نجات مسلمانان دیگر و ملتهای دیگر و رسالت نمونه و شاهد و سرمشق شدن برای مردم جهان.

 

و اینست همان مسئولیت بس عظیم و رسالت بس وسیعی که خداوند بر دوش شما نهاده است..

 

و کذالک جعلنا کم امه وسطا

 

لتکونوا شهداءعلی الناس

 

ویکون الرسول علیکم شهیدا

 

و آنچنان شما را امتی میاندار زمین و زمان ساختیم و قرار دادیم تا شما شهیدان و شاهدان و گواهانی بر مردم جهان باشید و پیامبر شهید و شاهد و گواه و سرمشق و نمونه ای برای شماست.

 

ای شما!

 

که با نخستین پیروزی خود ..گل امید را در دل همه ی مسلمانان جهان و همه ی مستضعفین عالم نشاندید.اکنون دیدگان هشتصد میلیون مسلمان یعنی که یک چهارم جمعیت زمین که گرفتار انواع نظامهای طاغوتی و ستمهای طبقاتی و نژادی و فرهنگی و نظامی و اجتماعی و سیاسی هستند به شما دوخته شده است تا برای آنها چه ارمغان برید.

 

از مسلمانان مبارز فلیپین در آسیای جنوب شرقی گرفته تا مبارزان مسلمان اندونزی تا مسلمانان هندو چین و بنگلادش و پاکستان تا مجاهدین مسلمان افغانستان و همین گونه مسلمانان جنوب شوروی تا مسلمانان ترکیه تا رزمندگان مسلمان عراق و همین سان از مسلمانان کویت گرفته تا مسلمانان اردن..همچنین از شیعیان لبنان گرفته تا چریکهای مسلمان فلسطین تا مردم مسلمان سوریه و در ادامه ی همین خط بگیر تا مسلمانان مصر در شمال افریقا و برو تا قلب صحرای افریقا و مبارزان پولیساریو در آن سوی مغرب.همه و همه انتظار آن می کشند که شما ملت بعنوان امت وسط در این زمین و زمان و در این عصر و نسل ..برای نجات دیگر مسلمین و رهایی سایر مستضعفین چه خواهید کرد.خدایا!مسولیتی با این وسعت و رسالتی با این عظمت بردوش ملتی..که تازه از نظام طاغوتی رهیده است و هنوز خود در رابطه با سرگذشت و سرنوشت خویش و گسستن وابستگیهایش به امپریالیسم جهانی و در راس آنها آمریکا و حل مشکلات داخلی خود و آبادی ویرانیها دهها مسئله دارد..چه سخت و دشوار می نماید.اما چه می شود کرد این بهای نخستین پیروزی ست و فرمان صریح خداوند در قرآن ست که..چون از یک مرحله فراغت یافتی باز خود را برای رسیدن به مرحله ی بالاتر و والاتر به سختی افکن و اذا فرغت فانصب.چرا که در فرهنگ اسلام چنین ست که همیشه در دل سختی..آسانی ست.همراه با رنجها ودشواریها..راحت و آرامش راستین بدست می آید.

 

ان مع العسر یسر

 

فان مع العسر یسرا

 

ای خواهر و برادر مسلمان!

 

ای ملت قهرمان و مبارز ایران!

 

ای شما که رسالت عظیم رهایی مسلمین و مستضعفین زمین را بر دوش دارید و مسئولیت خودسازی خود را آنسان که می باید و می شاید... پیام سوره ی عصر رابا گوش جان بشنوید!دریابید!بکار..بندید!و به انسان های گرفتار خسران و نقصان عصر خویش و نسل خویش..نه در قالب حرف که در قالب عمل نه با فریاد و شعار که با شعور و کردار ..اعلام دارید.

 

و از خود امتی بسازید که..

 

روشنی بخش زندگی تان ..خورشید ایمان باشد.و نیرو بخش وجودتان عمل صالح و تداوم بخش حرکت تان ..توصیه ی به حق و راهگشای مکتب تان توصیه به صبر

 

آری..قسم به همیشه ی زمان و همیشه ی تاریخ که همه ی انسانها در هر عصر و نسلی غرقه در خسرانند..مگر امتی که ایمان آورند..ایمان صادقانه و خالصانه و صمیمانه و عمل صالح و شایسته و بایسته و متناسب بازمین و زمان خویش انجام دادند.و همواره به آنچه باید باشد یکدیگر را سفارش کردند.و برای رسیدن از آنچه هست به آنچه باید باشد پیوسته یکدیگر را به صبر و مقاومت در برابر سختی ها و ناکامی ها و دشواریها فراخواندند.

 

والسلام

 

مشهد مقدس-اول رمضان1400هجری قمری-برابر با 23تیرماه 1359هجری73255921553344259995.jpg



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( یکشنبه 92/8/26 :: ساعت 5:39 صبح )
»» شهید فرامرز عباسی

هنوز هم با فرامرز درد دل می کنم

خراسان رضوی - مورخ پنج‌شنبه 1390/02/22 شماره انتشار 17833 
نویسنده: گروه فرهنگی هنری

هنوز تازه 7 ماه از شروع جنگ گذشته بود و 3 ماه بود که ما فرامرز را ندیده بودیم. آخرین دیدارمان برمی گشت به مرخصی او در بهمن سال 59، هر روز چشم انتظارش بودم. آن زمان خانه ما در سه راهی آب وبرق مشهد بود. در یکی از روزهای پایانی اردیبهشت سال 60 آقای درجه داری از لشکر 77 به در خانه ما آمد، اما وقتی متوجه شد که من تنها هستم، نکته خاصی نگفت و پس از گرفتن آدرس شوهرخواهرم، رفت. بعد از آن برادران فرامرز یکی یکی از تهران آمدند خانه ما. اوضاع عجیبی شده بود، گویا همه نکته ای را می دانستند که من از آن آگاه نبودم بعد از مدتی به من گفتند که فرامرز زخمی شده است و در حال بازگرداندن او به مشهد هستند. شوکه و بهت زده شده بودم. هیچ کس حاضر نبود خبر اصلی را به من اعلام کند. تا نزدیک غروب طول کشید که در نهایت خبر را به من گفتند؛ « فرامرز عباسی شهید شد». «هما یزدیان» همسر امیر شهید فرامرز عباسی است که این گونه ساعات شنیدن خبر شهادت همسرش را روایت می کند. اوکه 11 سال قبل از شهادت این فرمانده سرافراز لشکر 77 پیروز ثامن الائمه به عقد او درآمده است هنوز هم با گذشت 29 سال از شهادت امیر «فرامرز عباسی» حضور او را احساس می کند و می گوید: «بعد از گذشت این همه سال هنوز هم فکر می کنم فرامرز همین گوشه و کنارها حضور دارد؛ احساسش می کنم». می گوید: با همسر شهیدش درد دل می کند. با این که به خاطر تحصیلات 2 فرزند پزشکش راهی پایتخت شده است، هنوز هم دل در گرو یارش که در صحن «نو» آقا آرام گرفته است، دارد.

وظیفه شناس، خوب و مهربان بود

«یزدیان» پس از سال ها همراهی اش با فرامرز عباسی، چنین یاد می کند: از آن زمانی که به عقد او درآمدم تا وقتی که شهید شد 11 سال طول کشید. در تمام این مدت با توجه به این که افسر وظیفه شناسی بود همیشه در ماموریت و مانور و این گونه برنامه ها حضور داشت. ما صاحب 2 بچه شده بودیم. اما زیاد همسرم را نمی دیدم. او انسانی بسیار وظیفه شناس، خوب و مهربان بود و همه خانواده هنوز هم از خوبی هایش یاد می کنند. من هم با وجود این که خاطراتم از او کوتاه است و محدود می شود به هرچند ماه یک باری که از ماموریت ها و برنامه های کاری فارغ می شد، اما فقط از خوبی ها و انسانیت اش به یاد دارم.

 

همه به نیکی از او یاد می کنند

همسر شهید فرامرز عباسی درباره آن چه دوستان این شهید هم از او می گویند، حرف هایی دارد. سخنانش چنین است: نه این که من به عنوان همسر شهید بگویم، همه به نیکی از او یاد می کنند. همه نزدیکانش او را به وظیفه شناسی و خوبی می شناسند.

 

آخرین دیدار

روایت «یزدیان» از آخرین دیدارش با شهید فرامرز عباسی هم جالب توجه است. دیداری که هیچ گاه تکرار نشد. همسر شهید چنین می گوید: «شوهرم در همان اولین ماه های شروع جنگ و در آبان سال 59 عازم جبهه ها شد. 3 ماه طول کشید تا به مرخصی آمد. بهمن همان سال بود که چند روزی پیش ما آمد و در اولین روزهای اسفند دوباره راهی خط مقدم جنگ شد. آن زمان وقتی به مرخصی آمد من و همه خانواده  با در دست داشتن دسته های گل به استقبالش رفتیم. وقتی هم که رفت با او خداحافظی کردم و به خدا سپردمش.

اما هیچ وقت بازنگشت تا این که 3 ماه بعد در بیستمین روز اردیبهشت سال 60 منطقه آبادان و عملیات ذوالفقار به سکوی پروازش تبدیل شد و..



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( یکشنبه 92/8/26 :: ساعت 5:6 صبح )
»» آهنگ اخراجی های 1

در کوی نیک نامان ما را گذر نباشد
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را 

http://www.uploadtak.com/images/c925_Ekhrajiha_Payan.mp3



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( یکشنبه 92/8/26 :: ساعت 3:11 صبح )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخرین یادداشت در وبلاگhttp://20online.parsiblog.com/خوش آمدید
به بخش سرویس های وبلاگدهی خوش آمدید
سیستم وبلاگ دهی/6/
آموزش ساختن سرویس وبلاگدهی/4/
آموزش ساختن سرویس وبلاگدهی/3/
آموزش ساختن سرویس های وبلاگدهی/2/
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 153
>> بازدید دیروز: 38
>> مجموع بازدیدها: 57219
» درباره من

(^ بیست ****آنلاین^)
حسام الدین شفیعیان
نویسنده-وبلاگنویس-شاعر

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حسام الدین شفیعیان[44] . شهدا[24] . گوناگون[22] . سرویس های وبلاگدهی[21] . دانلود[18] . محمد جواد شفیعیان[16] . بازی آنلاین[5] .
» آرشیو مطالب
آبان 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
بنده ی ناچیز خدا

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب