خیز ای انسان از این خواب گران
جانب دنیای بیداری بران
در شب قدری تو قدر خود شناس
قدرت پنهان و بدر خود شناس
تا به کی غافل زقدر خویشتن
تا به کی سافل زصدر خویشتن
ای فراتر از ملک پرواز کن
بند خود خواهی زجانت باز کن
در شبی آرام و رویائی نشین
با نگاهی پاک و دریایی ببین
در میان آینه آدم نگر
اوج او در حضرت خاتم نگر
بس ملائک آمده سر جمع او
همچو پروانه به دور شمع او
ایستاده بر بلندای زمان
زیر آبی بلند آسمان
سر بلند و با شکوه و قهرمان
آمده بیرون از هر امتحان
علم الا سما ء را نیکو گرفت
پاسخش آورد ملک را در شگفت
پس ملائک جملگی در پیش او
نازل و ساجد نگر بر خویش او
هان کنون باید تو چون آدم شوی
همره معراج با خاتم شوی
ای مقام قاب قوسین ت مجال
هان مده از دست حظ این کمال
گر شناسی تو شبی قدر وجود
بس ملک آرد به سوی تو سجود
چون شب قدرت دگرگون حال شد
بهتر از هشتاد و اندی سال شد
آن شبت تا مطلع الفجرت سلام
پس سخن کوتاه باید و السلام
((شعر از زنده یاد استاد محمد جواد شفیعیان))
مقدمه
والعصر..
قسم به همیشه ی زمان..که میدان آزمون ملتها و تمدنها و اندیشه ها و مکتبها و راهها و رسمها و دین ها و آیین هاست.
والعصر..
قسم به همیشه ی تاریخ ..
که جولانگاه گسترده ی تلاشها و کوششها و کشمکش ها و گرایشها و مبارزه ها و پیامها و رهنمود هاست.
والعصر..
قسم به همیشه ی روزگار..
که پهنه ی جدال حق و باطل..عدل و ظلم ..نورو ظلمت..خدمت و خیانت..عزت و ذلت..پاکی و پوکی..شرافت و رذالت..
مردی و نامردی و ارزش و سود است.
آری ..قسم به عصر..
که همه ی انسانها..در هر عصری و نسلی که باشند..در هر زمینی و زمانی که باشند..و در هر مرحله ای از علم و تمدن
و فرقی و تکامل که باشند..بی هیچ تردید در نوعی خسران و نقصان..غبن و ضرر..و کاهش و فرسایش..و ضلالت و
گمراهی بسر میبرند مگر..کسانی که پیام این سوره را..با همه ی ویژگیهایش دریابند..و خود را به سلاح ایمان و عمل
صالح و حق و صبر مسلح سازند ..و این اصول زندگیساز و نجات بخش و کمال آفرین را..نه به گونه ای انتزاعی..
بل به شکلی منسجم و مرتبط و ارگانیک..بر سر گذشت و سرنوشت خویش حاکمیت بخشند./صفحه 5/
............................................................................................................................................
عصر نهضت نبوی
والعصر..
قسم به عصر نهضت نبوی..که جلوه گاه ایمان و عمل صالح و حق و صبر..در امت نخستین اسلام ...بود.
عصری که مسلمانان پاکدل و پاکباز و پرشور صدر اسلام..پیام زندگیساز و عزت آفرین و کمال بخش این سوره را..با همه ی وجود خویش ..دریافتند
و در پرتو رهبری همه جانبه ی پیامبر ..در مدت بیست و سه سال ..یعنی که کمتر از ربع قرنی ..توانایی و یارایی آنرا یافتند ..که لرزه بر پیکر قدرتهای طاغوتی و
امپراطوریهای قدرت طلب و ستم پیشه آن روز و روزگار ..در شرق و غرب عالم ..بیفکنند.عصری که خود ..نموداری از تحقق عینی پیام و رهنمود این سوره
..و شاهدی بر اصالت و حقیقت جهان شمول آن..در مقیاس وسیعتر و گسترده ترست.
و بی جهت نبود که مسلمانان صدر اسلام..در هر ملاقاتی..به هنگام خداحافظی ..دستهای خویش را بر یکدیگر می نهادند ..و این سوره را بعنوان پیامی
همواره زنده و سازنده ..برای هم می خواندند و آنگاه از یکدیگر جدا می شدند.
عصری که امت مسلمان نخستین..بر اساس رهنمودهای این سوره..مدینه ی فاضله ای-اگر چه در سرزمینی کوچک-پدید آوردند که ایثار و اخلاص از در و دیوار
آن می بارید..
و خورشید ایمان ..روشنی بخش زندگی و حرکتشان بود..
و عمل صالح..کار مدامشان..
و توصیه به حق..شعارشان..
و صبر و مقاومت..وجودشان..
تا آنجا که در شهادت..بر یکدیگر پیشی می گرفتند ..و در اوج تشنگی و عطش..در میدان نبرد..جام آب را به یکدیگر احاله می کردند.
تجسمی بودند از کلمه ی توحید..و توحید کلمه.
نموداری بودند از ایمان و عمل صالح و حق و صبر.
تبلوری بودند از برادری و برابری و الفت و محبت و صفا و صداقت و پاکی و صمیمیت و یکرنگی و یکدلی.
عصاره ای بودند از سوره ی عصر.
صفحه 7-8/
........................................................................................................................................................................
عصر حکومت مهدی(عج)
والعصر..
قسم به عصر حکومت مهدی..عصر رهایی نهایی انسان..از خسران و نقصان و کاهش و فرسایش.
عصر فرو ریختن همه ی نظامهای سلطه گر و ارزشهای طاغوتی.
عصر آزادی راستین انسان از انواع بندگیها و بردگیها و ستم ها و بیدادها.
عصر تجلی ایمان و عمل صالح و حق و صبر در امت واحد جهانی.
عصر شکوفایی و بالندگی آزاد همه ی استعداد های انسانی.
عصر پیشوایی مستضعفین..وارثین راستین زمین.
عصر وراثت و حاکمیت بندگان صالح خداوند بر پهنه ی زمان.
عصر نجات غایی انسان از انواع استبداد..استثمار ..استحمار..استخفات..استعباد و نهایتا استضعاف.
عصر رستن راستین انسان از خسران فرهنگی..خسران اقتصادی..خسران اجتماعی..خسران سیاسی.
خسران نظامی.خسران انسانی.خسران اخلاقی و دیگر خسران ها و نقصان ها.
..........................................................................................................صفحه10-11...........................................................................
مقدمه
والعصر..
قسم به همیشه ی زمان..که میدان آزمون ملتها و تمدنها و اندیشه ها و مکتبها و راهها و رسمها و دین ها و آیین هاست.
والعصر..
قسم به همیشه ی تاریخ ..
که جولانگاه گسترده ی تلاشها و کوششها و کشمکش ها و گرایشها و مبارزه ها و پیامها و رهنمود هاست.
والعصر..
قسم به همیشه ی روزگار..
که پهنه ی جدال حق و باطل..عدل و ظلم ..نورو ظلمت..خدمت و خیانت..عزت و ذلت..پاکی و پوکی..شرافت و رذالت..
مردی و نامردی و ارزش و سود است.
آری ..قسم به عصر..
که همه ی انسانها..در هر عصری و نسلی که باشند..در هر زمینی و زمانی که باشند..و در هر مرحله ای از علم و تمدن
و فرقی و تکامل که باشند..بی هیچ تردید در نوعی خسران و نقصان..غبن و ضرر..و کاهش و فرسایش..و ضلالت و
گمراهی بسر میبرند مگر..کسانی که پیام این سوره را..با همه ی ویژگیهایش دریابند..و خود را به سلاح ایمان و عمل
صالح و حق و صبر مسلح سازند ..و این اصول زندگیساز و نجات بخش و کمال آفرین را..نه به گونه ای انتزاعی..
بل به شکلی منسجم و مرتبط و ارگانیک..بر سر گذشت و سرنوشت خویش حاکمیت بخشند./صفحه 5/
............................................................................................................................................
عصر نهضت نبوی
والعصر..
قسم به عصر نهضت نبوی..که جلوه گاه ایمان و عمل صالح و حق و صبر..در امت نخستین اسلام ...بود.
عصری که مسلمانان پاکدل و پاکباز و پرشور صدر اسلام..پیام زندگیساز و عزت آفرین و کمال بخش این سوره را..با همه ی وجود خویش ..دریافتند
و در پرتو رهبری همه جانبه ی پیامبر ..در مدت بیست و سه سال ..یعنی که کمتر از ربع قرنی ..توانایی و یارایی آنرا یافتند ..که لرزه بر پیکر قدرتهای طاغوتی و
امپراطوریهای قدرت طلب و ستم پیشه آن روز و روزگار ..در شرق و غرب عالم ..بیفکنند.عصری که خود ..نموداری از تحقق عینی پیام و رهنمود این سوره
..و شاهدی بر اصالت و حقیقت جهان شمول آن..در مقیاس وسیعتر و گسترده ترست.
و بی جهت نبود که مسلمانان صدر اسلام..در هر ملاقاتی..به هنگام خداحافظی ..دستهای خویش را بر یکدیگر می نهادند ..و این سوره را بعنوان پیامی
همواره زنده و سازنده ..برای هم می خواندند و آنگاه از یکدیگر جدا می شدند.
عصری که امت مسلمان نخستین..بر اساس رهنمودهای این سوره..مدینه ی فاضله ای-اگر چه در سرزمینی کوچک-پدید آوردند که ایثار و اخلاص از در و دیوار
آن می بارید..
و خورشید ایمان ..روشنی بخش زندگی و حرکتشان بود..
و عمل صالح..کار مدامشان..
و توصیه به حق..شعارشان..
و صبر و مقاومت..وجودشان..
تا آنجا که در شهادت..بر یکدیگر پیشی می گرفتند ..و در اوج تشنگی و عطش..در میدان نبرد..جام آب را به یکدیگر احاله می کردند.
تجسمی بودند از کلمه ی توحید..و توحید کلمه.
نموداری بودند از ایمان و عمل صالح و حق و صبر.
تبلوری بودند از برادری و برابری و الفت و محبت و صفا و صداقت و پاکی و صمیمیت و یکرنگی و یکدلی.
عصاره ای بودند از سوره ی عصر.
صفحه 7-8/
........................................................................................................................................................................
عصر حکومت مهدی(عج)
والعصر..
قسم به عصر حکومت مهدی..عصر رهایی نهایی انسان..از خسران و نقصان و کاهش و فرسایش.
عصر فرو ریختن همه ی نظامهای سلطه گر و ارزشهای طاغوتی.
عصر آزادی راستین انسان از انواع بندگیها و بردگیها و ستم ها و بیدادها.
عصر تجلی ایمان و عمل صالح و حق و صبر در امت واحد جهانی.
عصر شکوفایی و بالندگی آزاد همه ی استعداد های انسانی.
عصر پیشوایی مستضعفین..وارثین راستین زمین.
عصر وراثت و حاکمیت بندگان صالح خداوند بر پهنه ی زمان.
عصر نجات غایی انسان از انواع استبداد..استثمار ..استحمار..استخفات..استعباد و نهایتا استضعاف.
عصر رستن راستین انسان از خسران فرهنگی..خسران اقتصادی..خسران اجتماعی..خسران سیاسی.
خسران نظامی.خسران انسانی.خسران اخلاقی و دیگر خسران ها و نقصان ها.
..........................................................................................................صفحه10-11...........................................................................
سوره ی عصر پیامی به همه ی عصرها ونسلها
پیامی به شما/
شما!ای ملت مسلمان ایران..
ای خواهر و ای برادر
ای..شما که با شعار ((استقلال..آزادی..حکومت اسلامی))یکپارچه و یکدل..و همراه و همگام ..بپا خاستید..و با تظاهرات میلیونی خویش..در صفوف متحد و متشکل..ناگهان خواب طاغوتیان را آشفته ساختید..و بر عصر بیهودگی انسان شوریدید..و دیدگان بهت زده و چشمان منتظر ملت ها را در شرق و غرب عالم..بسوی خود گشودید..و با مشتهای گره کرده..و بانک الله اکبر..و شعارهای کوبنده ی روشنگر..و دسته دسته شهیدانی که چونان لاله های سرخ پیشاروی خویش داشتید جهانیان را در شگفتی فرو بردید و در حالیکه همگان..انگشت حیرت از این همه..بیداری و هوشیاری ناگهانی و جوش و خروش طوفانی..و فریاد های قرآنی..و موج شهادتهای آسمانی شما داشتند..و همه جا سخن از این که سرگذشت و سرنوشت این ملت بپاخاسته..با دستهای خالی..در برابر توپ ها و تانگها ..و تفنگها و مسلسل ها..و استبدادگران داخلی ..و استعمارگران خارجی چه خواهد شد..ناگهان رسانه های گروهی جهان..خبر نخستین پیروزی شما را ..در میان حیرت و شگفتی و اعجاب جهانیان..مخابره کردند و پیروزی خون بر شمشیر را اعلام داشتند.
ای شما!
که با کلمه و خون..به زندگی و عزت و شرافت و استقلال و آزادی و ایمان و عدل و دادخویش..و به مرگ و ذلت و رذالت و وابستگی و بردگی و کفر و ظلم و بیداد دشمن خویش ..شهادت دادید.اکنون شهادتی بس بزرگتر و وسیعتر و خطیرتر در برابر شما قرار دارد.هرگز مپندارید که مسولیت و رسالت شما در پی نخستین پیروزی..پایان پذیرفته است..و چه می گویم تازه مسولیت اصلی و رسالت اساسی شما آغاز شده است..مسئولیت نجات مسلمانان دیگر و ملتهای دیگر و رسالت نمونه و شاهد و سرمشق شدن برای مردم جهان.
و اینست همان مسئولیت بس عظیم و رسالت بس وسیعی که خداوند بر دوش شما نهاده است..
و کذالک جعلنا کم امه وسطا
لتکونوا شهداءعلی الناس
ویکون الرسول علیکم شهیدا
و آنچنان شما را امتی میاندار زمین و زمان ساختیم و قرار دادیم تا شما شهیدان و شاهدان و گواهانی بر مردم جهان باشید و پیامبر شهید و شاهد و گواه و سرمشق و نمونه ای برای شماست.
ای شما!
که با نخستین پیروزی خود ..گل امید را در دل همه ی مسلمانان جهان و همه ی مستضعفین عالم نشاندید.اکنون دیدگان هشتصد میلیون مسلمان یعنی که یک چهارم جمعیت زمین که گرفتار انواع نظامهای طاغوتی و ستمهای طبقاتی و نژادی و فرهنگی و نظامی و اجتماعی و سیاسی هستند به شما دوخته شده است تا برای آنها چه ارمغان برید.
از مسلمانان مبارز فلیپین در آسیای جنوب شرقی گرفته تا مبارزان مسلمان اندونزی تا مسلمانان هندو چین و بنگلادش و پاکستان تا مجاهدین مسلمان افغانستان و همین گونه مسلمانان جنوب شوروی تا مسلمانان ترکیه تا رزمندگان مسلمان عراق و همین سان از مسلمانان کویت گرفته تا مسلمانان اردن..همچنین از شیعیان لبنان گرفته تا چریکهای مسلمان فلسطین تا مردم مسلمان سوریه و در ادامه ی همین خط بگیر تا مسلمانان مصر در شمال افریقا و برو تا قلب صحرای افریقا و مبارزان پولیساریو در آن سوی مغرب.همه و همه انتظار آن می کشند که شما ملت بعنوان امت وسط در این زمین و زمان و در این عصر و نسل ..برای نجات دیگر مسلمین و رهایی سایر مستضعفین چه خواهید کرد.خدایا!مسولیتی با این وسعت و رسالتی با این عظمت بردوش ملتی..که تازه از نظام طاغوتی رهیده است و هنوز خود در رابطه با سرگذشت و سرنوشت خویش و گسستن وابستگیهایش به امپریالیسم جهانی و در راس آنها آمریکا و حل مشکلات داخلی خود و آبادی ویرانیها دهها مسئله دارد..چه سخت و دشوار می نماید.اما چه می شود کرد این بهای نخستین پیروزی ست و فرمان صریح خداوند در قرآن ست که..چون از یک مرحله فراغت یافتی باز خود را برای رسیدن به مرحله ی بالاتر و والاتر به سختی افکن و اذا فرغت فانصب.چرا که در فرهنگ اسلام چنین ست که همیشه در دل سختی..آسانی ست.همراه با رنجها ودشواریها..راحت و آرامش راستین بدست می آید.
ان مع العسر یسر
فان مع العسر یسرا
ای خواهر و برادر مسلمان!
ای ملت قهرمان و مبارز ایران!
ای شما که رسالت عظیم رهایی مسلمین و مستضعفین زمین را بر دوش دارید و مسئولیت خودسازی خود را آنسان که می باید و می شاید... پیام سوره ی عصر رابا گوش جان بشنوید!دریابید!بکار..بندید!و به انسان های گرفتار خسران و نقصان عصر خویش و نسل خویش..نه در قالب حرف که در قالب عمل نه با فریاد و شعار که با شعور و کردار ..اعلام دارید.
و از خود امتی بسازید که..
روشنی بخش زندگی تان ..خورشید ایمان باشد.و نیرو بخش وجودتان عمل صالح و تداوم بخش حرکت تان ..توصیه ی به حق و راهگشای مکتب تان توصیه به صبر
آری..قسم به همیشه ی زمان و همیشه ی تاریخ که همه ی انسانها در هر عصر و نسلی غرقه در خسرانند..مگر امتی که ایمان آورند..ایمان صادقانه و خالصانه و صمیمانه و عمل صالح و شایسته و بایسته و متناسب بازمین و زمان خویش انجام دادند.و همواره به آنچه باید باشد یکدیگر را سفارش کردند.و برای رسیدن از آنچه هست به آنچه باید باشد پیوسته یکدیگر را به صبر و مقاومت در برابر سختی ها و ناکامی ها و دشواریها فراخواندند.
والسلام
مشهد مقدس-اول رمضان1400هجری قمری-برابر با 23تیرماه 1359هجری
نامه های علی به استانداران و فرمانداران
نامه ی امام علی به قثم بن عباس فرماندارش در مکه
1
حج را برای مردمان بر پادار..روزهای خدا//فراز های تاریخ//را بیادشان آر.
و صبح و شام //همیشه//بخاطر آنها ..کنارشان بنشین.
و داد هر داد خواهی را بده.و داوری کن.
نادانان را آگاهی بخش.
و با آگاهان همصحبت شو!
در ارتباط با مردم.
جز گفتگوی مستقیمت با آنها-سفیری. و جز دیدار حضوری و بلاواسطه ات-دربانی.در کار نباشد.
مباد!که از نیازداران درخواست کننده.روی پنهان سازی.
که اگر آنان را در اولین باری که.نزدت .راه جسته اند.برانی.
بعد از آنکه کارها بگذرد.ستوده و مورد قبول نخواهی بود.
2
در آنچه از مال الله که در دست تو در جمع می شود-دقت کن.
تا آنرا به خانواده های محتاج گرسنه و نیازمند که دچار فقر شدید و نیاز فوری هستند و در قلمروی تو اند-تقسیم کنی.
و اگر چیزی باقی ماند-بسوی من فرست.تا-آنرا به کسانی که نزد ما هستند تقسیم کنیم.
مردم مکه را فرمان ده-که از ساکنین (زائرین)کرایه نگیرند!
چرا که خدای پاک می گوید-عاکف و بادی در مکه مساویند.
عاکف به مقیم در مکه می گویند.
و بادی همان حج گذار رهگذر غیر بومی است.
خدا بانجام آنچه دوست می دارد-موفقمان دارد.
و السلام
…………………………………………………………………………………………….
نامه امام علی به یکی از فرماندارانش
تو از جمله کسانی هستی که پشتگرمی ام.برای برپایی دین-به انهاست.از انها که به یاریشان جنایتکاران متکبر را قلع و قمع می کنم //در هم می شکنم//و رخنه گاه مرز پر مخافت را در برابر دشمن سد می نمایم.
2
پس در انچه بنظرت بسیار مهم و سنگین می اید از خدا یاری طلب.
و سختگیری را با نرمی بیامیز.
و انجا که شایسته ی مدارااست.مهربانی و مدارا کن.
و انجا که جز با شدت عمل کار پیش نمی رود شدت عمل را در پیش گیر.
و در عین حال برای مردم خاکسارانه پر و بالت را بگستران.
و نسبت به انها گشاده رو باش و پناهشان ده.
و در نظر و التفات و اشاره و یا رویاروی و نیز.در.درود گفتن به انها-مساوات را رعایت و اجرا کن تا توانمندی به بی عدالتی تو طمع نبندند و مستضعفین از عدالتت نا امید نشوند.
و السلام
…………………………………………………………………………………………………………
نامه ی امام علی به عبدالله بن عباس
هنگامی که او را در بصره جانشین خود قرار داد
با سعه ی صدر با مردم بر خورد کن-چه وقتی که با انها دیدار می کنی-چه زمانی که به انها دستور می دهی!از عصبیت و خشم دورباش که-ان از خود بیگانه شدن شیطانی است.
و بدان! انچه تو را به خدا نزدیک می کند.از اتش به دور می دارد.
و انچه از خدا دور می کند-به اتش نزدیک می کند.
نامه ی امام علی به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان
فرمانداریت خوراک و شکار//وسیله ی چابیدن//برای تو نیست.
بلکه امانتی بر عهده و گردن تو است.
و در این مورد نسبت به مافوقت مسئولی.
2
با این قدرت –حق نداری خود سرانه و مستبدانه به مردم فرمان دهی. و تا فرمان محکم و روشنی نرسیده است به کارهای مهم اقدام نکن.
3
ثروتی که در چنگ //و اختیار//توست-از خدای بزرگ و گرامی است-و تو یکی از پاسداران و نگهبانان آنی-تا هنگامی که آنرا به من تسلیم کنی.امیدوارم.که من.بدترین فرمانروا و سر پرست تو نباشم.
و السلام
نامه ی امام علی به عبدالله بن عباس
هنگامی که او را در بصره جانشین خود قرار داد
با سعه ی صدر با مردم بر خورد کن-چه وقتی که با انها دیدار می کنی-چه زمانی که به انها دستور می دهی!از عصبیت و خشم دورباش که-ان از خود بیگانه شدن شیطانی است.
و بدان! انچه تو را به خدا نزدیک می کند.از اتش به دور می دارد.
و انچه از خدا دور می کند-به اتش نزدیک می کند.
نامه ی امام علی به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان
فرمانداریت خوراک و شکار//وسیله ی چابیدن//برای تو نیست.
بلکه امانتی بر عهده و گردن تو است.
و در این مورد نسبت به مافوقت مسئولی.
2
با این قدرت –حق نداری خود سرانه و مستبدانه به مردم فرمان دهی. و تا فرمان محکم و روشنی نرسیده است به کارهای مهم اقدام نکن.
3
ثروتی که در چنگ //و اختیار//توست-از خدای بزرگ و گرامی است-و تو یکی از پاسداران و نگهبانان آنی-تا هنگامی که آنرا به من تسلیم کنی.امیدوارم.که من.بدترین فرمانروا و سر پرست تو نباشم.
و السلام
……………………………………………………………….
قسمتی از خطبه ی 96
امت ها و ملتهای دیگر شب را در شرایطی به صبح می رسانند که از ستم فرمانروایان خود ترس دارند.و من شب را در حالی به صبح می رسانم که از ستم رعیت خود و آنهایی که تحت فرمانم هستند ترس دارم.
.................................................................
قسمتی از خطبه ی 127
دو گروه در رابطه ی با من به هلاکت خواهند افتاد-دوست افراطی –که افراط کاریش-او را به باطل می برد و دشمنی که آگاهانه از حق من طفره می رود-کینه جویی اش او را به سوی باطل می راند.بهترین مردم در رابطه ی با من-خط میانه اند-که به آن متعهدند.
........................................................................
قسمتی از خطبه ی 174
ای مردم!
بخدا قسم-هرگز شما را به طاعتی بر نمی انگیزم-جز اینکه خودم پیش از شما به ان عمل کنم.
و شما از عصیانی نهی نمی کنم مگر انکه خودم قبل از شما از ارتکاب آن باز می ایستم.
.....................................................................
خطبه ی شماره ی 61
هنگامی که او را از کشته شدن غافلگیرانه //ترور//هشدار دادند خداوند سپری محکم برایم قرار داده است.پس آنگاه که روز مرگم فرا رسد-از من جدا گردد و تسلیمم کند.پس تنها در آن لحظه است که تیر به هدف می خورد و زخم اتیام نمی پذیرد
از آدم تا خاتم
بشنو تاریخت ..حکایت می کند
از غم دوران شکایت می کند
کز نخستین دم..که آدم شد..پدید
قصه های تلخ و شیرین آفرید
بود آدم در بهشت..آرام و رام
می زدی گام همچو کبک خوشخرام
می وزید باد بهاران در برش
سایه های بید مجنون..بر سرش
زیر پایش..مخمل سبز چمن
پیش دستش..دسته های یاسمن
در کنارش چشمه های خوشگوار
در جوارش رشته های جویبار
بر فرازش طوطیان و بلبلان
از میان شاخساران..نغمه خوان
مر ملائک را خطاب آمد که من
خلق خواهم کرد خلقی این زمن
او خلیفه ی من بود اندر زمین
بر همه مخلوق من باشد مهین
پس ملائک ..جملگی گفتند ما
حمد می گوییم ترا اندر سما
او کند سفک دماء و هم فساد
پیش گیرد..شیوه ی کفر و عناد
گفت..رازی هست..اندر این هما
راز آنرا من بدانم ..نی شما
راست کردی قالبش را در زمان
پس دمید از روح خود ..در قلب آن
گفت..ملائک را که آنک اسجدوا
جملگی تان سجده برده پیش او
جملگی شان..سجده کرده..بی امان
غیر ابلیس..کو ابا کردی از آن
گفت..من از آتشم..او از لجن
خلقت او نیستی..برتر زمن
پس ابا کردی و استکبار او
ارزش خود را ..نمودی خوار او
او..بدیدی قالب آدم عیان
او ..ندیدی قلب را در آن میان
او..گل آدم بدیدی..نی دلش
او تنش دیدی..ندیدی منزلش
او..تراب و طین و صلصالش بدید
او..نفخت فیه من روحی ندید
او..بدیدی پایگاه سافلین
او..ندیدی جایگاه عارفین
این گل خشک ترک خورده مبین
آن ((گل)) شاداب جان او ببین
او..بدیدی صورت قابیلیان
او..ندیدی سیرت هابیلیان
او..بدیدی کبر نمرود شمن
او..ندیدی آن خلیل بت شکن
تکیه بر روی صحت قرائت نماز-بی توجه به مفاهیم زندگیساز آن-و اهمیت دادن بیش از حد به ظاهر نماز..و غفلت از باطن آن..آنهم بگونه ای وسواس آمیز از جمله ی عوامل موثری است که دریافت معنا و مفهوم نماز را بی اهمیت نموده و در عوض به فرم نماز اعتباری صد چندان بخشیده است.صد چندان بیشتر از اعتباری که باید داشته باشد.اینست که در اغلب محافل دینی-بویژه مجالس عمومی مذهبی-این مسئله که قرائت نماز باید درست باشد به اندازه ای حاد مطرح می شود که یک لحظه این سوال که آیا دانستن معانی نماز هم امری لازم است؟به ذهن شنونده خطور نمی کند بهمین جهت همه ی نیروها مصروف این میگردد که((ض))مغضوب از کجا ادا شود و مدضالین تا کجا کشش یابد.
بیان این دو روایت از ششمین بیشوای تشیع ع که باز حکایت از رابطه ی مستقیم نماز و دیگر اعمال می کند در اینجا بی مناسبت نمی نماید.
به روزه و نماز مردم گول نخورید زیرا بسا انسان بنماز و روزه شیفته می شود تا آنجا که اگر ترک گوید بهراس افتد ولی آنها را به راستگویی و اداء امانت بیازمائید.
ونیز..
به طول دادن رکوع و سجود مرد ننگرید..زیرا به آن عادت گرفته و اگر ترک کند..وحشتش گیرد ولی براستی گفتار و اداء امانتش بنگرید.
1354-1355
نوشته-محمد جواد شفیعیان
در نامه ای که علی ع به محمدبن ابی بکر و اهل مصر می نگارد ضمن بیان ارزش نماز..مسئولیت خطیری را که متوجه هر پیشنمازیست گوشزد می کند..سپس ببین نمازت چونست زیرا تو پیشنمازی و پیشنمازی نباشد که برای مردمی نماز بخواند و در نمازشان تقصیری باشد جز اینکه گناه همه ی آنها بر او است و از ثواب آنها کم نشود..و بدانکه هر کارت دنبال نماز هست و بدانکه هر که نماز را ضایع کند شرایع دیگر اسلام را ضایعتر کند.//و در نامه ای دیگر چنین عنوان می کند..نماز را در وقتی که برای آن تعیین گشته بجاآور و از جهت بیکاری آنرا پیش از وقت بجا نیاور..و بجهت کار داشتن آنرا از وقتش مگذران..و بدان هر چیز از عملت پیرو نماز تو است.
1360-1361-کتاب حکومت در نگاه علی (ع)
نامه های علی به استانداران و فرمانداران
نامه ی امام علی به قثم بن عباس فرماندارش در مکه
1
حج را برای مردمان بر پادار..روزهای خدا//فراز های تاریخ//را بیادشان آر.
و صبح و شام //همیشه//بخاطر آنها ..کنارشان بنشین.
و داد هر داد خواهی را بده.و داوری کن.
نادانان را آگاهی بخش.
و با آگاهان همصحبت شو!
در ارتباط با مردم.
جز گفتگوی مستقیمت با آنها-سفیری. و جز دیدار حضوری و بلاواسطه ات-دربانی.در کار نباشد.
مباد!که از نیازداران درخواست کننده.روی پنهان سازی.
که اگر آنان را در اولین باری که.نزدت .راه جسته اند.برانی.
بعد از آنکه کارها بگذرد.ستوده و مورد قبول نخواهی بود.
2
در آنچه از مال الله که در دست تو در جمع می شود-دقت کن.
تا آنرا به خانواده های محتاج گرسنه و نیازمند که دچار فقر شدید و نیاز فوری هستند و در قلمروی تو اند-تقسیم کنی.
و اگر چیزی باقی ماند-بسوی من فرست.تا-آنرا به کسانی که نزد ما هستند تقسیم کنیم.
مردم مکه را فرمان ده-که از ساکنین (زائرین)کرایه نگیرند!
چرا که خدای پاک می گوید-عاکف و بادی در مکه مساویند.
عاکف به مقیم در مکه می گویند.
و بادی همان حج گذار رهگذر غیر بومی است.
خدا بانجام آنچه دوست می دارد-موفقمان دارد.
و السلام
…………………………………………………………………………………………….
نامه امام علی به یکی از فرماندارانش
تو از جمله کسانی هستی که پشتگرمی ام.برای برپایی دین-به انهاست.از انها که به یاریشان جنایتکاران متکبر را قلع و قمع می کنم //در هم می شکنم//و رخنه گاه مرز پر مخافت را در برابر دشمن سد می نمایم.
2
پس در انچه بنظرت بسیار مهم و سنگین می اید از خدا یاری طلب.
و سختگیری را با نرمی بیامیز.
و انجا که شایسته ی مدارااست.مهربانی و مدارا کن.
و انجا که جز با شدت عمل کار پیش نمی رود شدت عمل را در پیش گیر.
و در عین حال برای مردم خاکسارانه پر و بالت را بگستران.
و نسبت به انها گشاده رو باش و پناهشان ده.
و در نظر و التفات و اشاره و یا رویاروی و نیز.در.درود گفتن به انها-مساوات را رعایت و اجرا کن تا توانمندی به بی عدالتی تو طمع نبندند و مستضعفین از عدالتت نا امید نشوند.
و السلام
…………………………………………………………………………………………………………
نامه ی امام علی به عبدالله بن عباس
هنگامی که او را در بصره جانشین خود قرار داد
با سعه ی صدر با مردم بر خورد کن-چه وقتی که با انها دیدار می کنی-چه زمانی که به انها دستور می دهی!از عصبیت و خشم دورباش که-ان از خود بیگانه شدن شیطانی است.
و بدان! انچه تو را به خدا نزدیک می کند.از اتش به دور می دارد.
و انچه از خدا دور می کند-به اتش نزدیک می کند.
نامه ی امام علی به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان
فرمانداریت خوراک و شکار//وسیله ی چابیدن//برای تو نیست.
بلکه امانتی بر عهده و گردن تو است.
و در این مورد نسبت به مافوقت مسئولی.
2
با این قدرت –حق نداری خود سرانه و مستبدانه به مردم فرمان دهی. و تا فرمان محکم و روشنی نرسیده است به کارهای مهم اقدام نکن.
3
ثروتی که در چنگ //و اختیار//توست-از خدای بزرگ و گرامی است-و تو یکی از پاسداران و نگهبانان آنی-تا هنگامی که آنرا به من تسلیم کنی.امیدوارم.که من.بدترین فرمانروا و سر پرست تو نباشم.
و السلام
……………………………………………………………….
قسمتی از خطبه ی 96
امت ها و ملتهای دیگر شب را در شرایطی به صبح می رسانند که از ستم فرمانروایان خود ترس دارند.و من شب را در حالی به صبح می رسانم که از ستم رعیت خود و آنهایی که تحت فرمانم هستند ترس دارم.
.................................................................
قسمتی از خطبه ی 127
دو گروه در رابطه ی با من به هلاکت خواهند افتاد-دوست افراطی –که افراط کاریش-او را به باطل می برد و دشمنی که آگاهانه از حق من طفره می رود-کینه جویی اش او را به سوی باطل می راند.بهترین مردم در رابطه ی با من-خط میانه اند-که به آن متعهدند.
........................................................................
قسمتی از خطبه ی 174
ای مردم!
بخدا قسم-هرگز شما را به طاعتی بر نمی انگیزم-جز اینکه خودم پیش از شما به ان عمل کنم.
و شما از عصیانی نهی نمی کنم مگر انکه خودم قبل از شما از ارتکاب آن باز می ایستم.
.....................................................................
خطبه ی شماره ی 61
خطبه ی شماره ی 41
که در آن از فریبکاری /حکومتگران نسبت به مردم/باز می دارد و هشدار می دهد ای مردم!وفا همزاد و همریشه ی راستی است
..من سپری محکم تر و نگاهدارنده تر از وفا نمی شناسم.کسی که از چگونگی بازگشت خویش آگاه است..نیرنگ نمی زند.
در روزگاری بسر می بریم که اکثریت مردم فریبکاری و سیاست بازی را هوشمندی /زیرکی/تلقی می کنند..و ناآگاهان بی شناخت /ساده اندیشان/این تزویرگری مکاران را به حسن سیاست تعبیر می کنند.خدا این مکاران را بکشد!/از این فریبکاری ها/چه طرفی می بندند؟!کسی که به روشنی تحولات و دگرگونیهای امور را می بیند..با وجود اینکه
راه حیله گری را می داند اما فرامین و هشدارهای خدا /پای بند به اصول خدایی/مانع او /از اتخاذ شیوه های غیر اصولی/می گردند.پس با وجود اینکه راه حیله و فریب را دیده و می داند.و در
عین حال قدرت عمل آنرا هم دارد..این راه را رها کرده..بنابر این در این هنگام است که..فرصت طلبان-آنها که هیچ باکی از خیانت در دین ندارند-فرصت را غنیمت شمرده و از هیچ جنایت و خیانتی
کوتاهی نمی کنند