من حسرت دیدار نور میخورم
در مشهدم حسرت کربلای ایران میخورم
آری باید از آقا طلب کنم
قسمتم بشود من هم راهی میشوم
شرمنده ام بخدا خودشان میدانند
هشتمین خیابان هشت در هشت
گر خدا بخواهد همان میشود
/حسام الدین شفیعیان/منتظر/
کاروان رفت
بی امان رفت
پای پیاده رفت
گلبانو پشت پنجره گریه میکرد
کاروان رفت
ازپشت پنجره چشمی خیس
نگاه میکرد به آنها
آه از ته دل
خواست شود که بشود
اتصال برقرار
گلبانو السلام
السلام علیک
یا
علی بن
موسی
الرضا
والسلام
//منتظر//حسام الدین شفیعیان//