مشهد و یک کبوتر سلام
دور زنند بر گنبدش کفتران
جلد حرم دل همه کفتران
از بام پشت بام رها گر شوند
سوی حرم می شوند عاشقان
از همه هستی رها گر شوی
جلد حرم رضا گر شوی
ضامن آهو رضا از سلام
یار غریب آشنا از سلام
حسام الدین شفیعیان//منتظر//
صبح به صبح السلام گفتنت
یا علی بن موسی الرضا گفتن ست
یار خراسان و جهان گشته ای
ضامن آهوی امینی رضا
دل طلبان سوی تو آیند رضا
//حسام الدین شفیعیان//منتظر//
شهر قم ای بین المشهدین
ای حرم وصل ز مشهدین
ای دو قدم گر بروی منتظر
جمکران نور تپنده ی منتظر
دل ز حریم شما زنده است
یار کجاست که دل روشن ست
//منتظر//
وقت سحر زخواب پریدن خوشست
در حرم یار زجان بریدن خوشست
شهر که با نور علی روشنست
گنبد عشقست که نور میزند
در حرمش دل طلوع میکند
باز بیا پیش من ای زائرم
حرمت عشق ست که یار میخرد
//حسام الدین شفیعیان//منتظر//